کد مطلب:106527 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

خطبه 142-درباره نیکی به نااهل











[صفحه 334]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است: آن كس كه نیكی را جز در جای خود به كار برد، و به غیر مستحق احسان كند، جز ستایش فرومایگان و ثناگویی بدكاران و گفتار نادانان بهره ای ندارد، و تا هنگامی كه به آنها بخشش می كند می گویند چه دست بخشنده ای دارد در صورتی كه او برای صرف مال در راه خدا بخیل است، بنابراین به هر كس خداوند ثروتی بخشیده، باید بدان مال پیوند خود را با خویشاوندانش استوار سازد، و از مردم مهمانداری كند، و اسیران را رهایی دهد، و گرفتاران را دستگیری، و به تهیدستان و وامداران اعانت و احسان كند، و در ادای حقوق واجب الهی و تحمل سختیها و مشكلات به خاطر به دست آوردن پاداشهای اخروی بردبار و شكیبا باشد، چه رسیدن به این صفات موجب شرافت و بزرگواری در دنیا و درك فضیلتهای آخرت است، ان شاءالله. چون انسانی كه به دیگران نیكی و احسان می كند، خواه درباره كسی كه استحقاق آن را دارد و خواه درباره نامستحق، در هر دو صورت مورد ستایش و تمجید مردم است، و احسان كننده را به سبب بذل و بخششی كه دارد می ستایند، لذا آنچه عمل كسی را كه به غیر مستحق بذل و بخشش می كند، از عمل آن كس كه احسان خود را درباره مستحق انجام می دهد جدا و

مشخص می سازد این است كه دسته نخست تنها مورد ستایش لئام خلق قرار می گیرند، یعنی فرومایگان و نادانان و تبهكارانی كه مبادی دینی و اصول روابط اجتماعی را زیر پا نهاده اند، زیرا این گونه مردم این شناخت را ندارند كه به مقتضای عقل رفتار و هر كار را در جای خود و به هنگام خود انجام دهند، و اصل عدالت را كه نظام امور دنیا و بقای نوع انسان بسته به آن است مراعات كنند، از این رو دسته مذكور با همه اسراف و تبذیر از نظر خردمندان و ارباب بینش بخیل به شمار می آیند، زیرا در برابر اوامر خداوند بخل می ورزند، اما دسته دوم مورد ستایش همه مردمند، هم در دنیا بحق ستوده و پسندیده اند و هم در آخرت از ثوابهای جزیل بهره مند می باشند، لذا گفتار امام (ع) در عبارت: فلیس لواضع المعروف تا جمله و هو عن ذات الله بخیل اشاره به گروه نخست دارد. فرموده است: ما اجود یده. این جمله متعل به مقاله الجهال است، یعنی آنچه این نادانان تا زمانی كه از بذل و بخشش او بهره مندند می گویند این است كه چه دست بخشنده ای دارد، این كه ستایش مزبور مقید شده به تا زمانی كه از احسان او بهره مندند برای این است كه وقتی نادان مورد بخشش و احسان قرار می گیرد می پندارد كه آنچه به ا

و داده شده حق او بوده است و اگر در صدد شكر و سپاس برآید تا زمانی است كه آن احسان ادامه داشته و برقرار باشد و با قطع احسان، شكر و سپاس او نیز منقطع خواهد شد، اما نادانی كه شرور و تبهكار است در بسیاری از موارد تصور می كند: بخششی كه به او شده از بیم شرارت و آزار اوست و اگر بخشنده را سپاس گوید تا زمانی است كه بخشش ادامه دارد، و به محض انعام برای این كه دوباره آن را به دست بیاورد و بخشنده را ناگزیر به ادامه بخشش كند، به جای شكر گذشته به آزار و شرارت می پردازد. درباره دسته دوم یعنی كسانی كه احسان و نیكی را در جای خود به كار می برند، امام (ع) موارد مذكور را یادآوری می كند و دستور می دهد كه اموال خود را در این راهها مصروف دارند، و پنج مورد را ذكر می كند: 1- پیوند با خویشان. 2- میهمانداری پسندیده. 3- آزاد كردن اسیران و رنجدیدگان (مراد از عانی كه در خطبه است همان اسیران است) 4- بخشش به مستمندان و وامداران. 5- پرداخت حقوق واجب الهی به مستحقان آنها مانند زكات و صدقات مستحبی. منظور از نوائب زیانها و تاوانها و هزینه هایی است كه انسان به وسیله آنها از دست و زبان ستمگران رهایی پیدا می كند، و صرف مال در این موارد بر انسان وا

جب است. این موارد پنچگانه از شاخه های فضیلت كرم است كه طی جملات: فمن آتاه الله... تا ابتغاء الثواب بدانها اشاره فرموده است. و با ذكر واژه ابتغاء كه مفعول له و مبین علت وقوع فعل است تذكر می دهد كه انفاق و بخشش در موارد مذكور اگر به قصد امتثال امر الهی باشد به جا و در مورد خود انجام گرفته است، و اگر این كارها برای خودنمایی و شهرت طلبی صورت گرفته باشد اگر چه از نظر شرع ظاهرا مجزی و موجب اسقاط تكلیف است ولی باطنانه مجزی است و نه مقبول. سپس امام (ع) در این گفتار خود كه فان فوزا بهذه الخصال... تا آخر خطبه به امتیازهایی اشاره می كند كه نصیب كسانی است كه نیكی و احسان را در مواردی كه دستور داده شده به كار می برند، و انفاق و بخشش خود را متوجه مستحقان می سازند و آن عبارت است از شرف و بزرگواری و نیكنامی در دنیا، و رسیدن به درجات عالی ثوابهای آخرت كه به دارندگان فضیلتهای نفسانی وعده داده شده است، این كه واژه فوز را كه به معنای دست یافتن است به صورت نكره به كار برده برای این است كه نكره بودن آن مفید معنای مطلق دست یافتن است قطع نظر از این كه چه كسی آن را به دست آورده باشد و این معنا اگر چه در حالت معرفه بودن، نیز از آن فه

میده می شود، لیكن در صورت اخیر معنایی كه از آن استفاده می شود مشترك میان معنای مذكور و معهود ذهنی است و در نتیجه توهم خواهد شد كه این فوزو كامیابی منحصر و محدود خواهد بود، از این رو حالت نكره بودن آن فصیحتر و بلیغتر است.


صفحه 334.